بله، این حرف ما نیست؛ این حرف قرآن است: اگر براى خدا پا در میدان گذاشتید و ایستادگى کردید، پیروزى قطعى است؛ «و لو قاتلکم الّذین کفروا لولّوا الأدبار ثمّ لا یجدون ولیّا و لا نصیرا. سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبدیلا».(1) این فقط مربوط به ماجراى جنگ صدر اسلام نیست که «و لو قاتلکم الّذین کفروا لولّوا الأدبار»؛ سنّت اللّه است.
بله، آن وقتى که ما حرف حساب خودمان را بلد نباشیم، ندانیم، یا بلد نباشیم بگوئیم و طرح کنیم، یا پاى آن حرف نایستیم، یا وسط راه با وسوسههاى شیطانى یا وسوسههاى نفس یا تنبلىها پا سست کنیم، مجاهدت به جائى نخواهد رسید؛ معلوم است. بحث بر سر آنجائى است که: «لینصرنّ اللّه من ینصره».(2) دیگر از این تأکید، بالاتر نمیشود. اگر نصرت خدا بکنیم - نصرت خدا با فکر کردن، اندوختن اندیشههاى ناب، مطرح کردن درست آن در عالم، پاى آن ایستادن، تدبیر براى پیشبرد آن به کار بردن، در مقابل خطرات آن سینه سپر کردن - «لینصرنّ اللّه»؛ خداى متعال حتماً و قطعاًنصرت خواهد کرد. معناى «لینصرنّ» این است؛ یعنى خدا حتماً و قطعاً نصرت میکند. «و من اصدق من اللّه قیلا»؛(3) از خدا راستگوتر کیست؟
ملت ایران اینها را در عمل تجربههم کرده است. اگر شما ملت عزیز ما، شما جوانهاى خوشروحیه و پرتوان و عازم، در این راهى که دارید میروید، ایستادگى کنید، شک نکنید که در زمان خود، در زمان متناسب، تمام آمال و آرزوها و داعیهها و شعارهاى ملت ایران نه فقط نسبت به خود این کشور، بلکه نسبت به دنیاى اسلام و امت اسلامى و جامعهى بشرى تحقق پیدا خواهد کرد. هر کارى دورهاى دارد، زمانى دارد؛ در زمان متناسب خود، این آرزوها تحقق پیدا خواهد کرد. ملت ایران به آن نقطهاى که مورد نظر اوست، به دنبال آن حرکت کرده است، اهتمام ورزیده است، خواهد رسید؛ راهش مقاومت کردن است.
آن وقت چه اتفاقى مىافتد؟مسیر تاریخدنیا تغییر پیدا خواهد کرد؛ مسیر تاریخ عوض خواهد شد. امروز مسیر تاریخ، مسیر ظلم است؛ مسیر سلطهگرى و سلطهپذیرىاست؛ یک عده در دنیا سلطهگرند، یک عده در دنیا سلطهپذیرند. اگر حرف شما ملت ایران پیش رفت، اگر شما توانستید پیروز شوید، به آن نقطهى موعود برسید، آن وقت مسیر تاریخ عوض خواهد شد؛ زمینهى ظهور ولىّامر و ولىّعصر (ارواحنا له الفداء) آماده خواهد شد؛ دنیا وارد یک مرحلهى جدیدى خواهد شد. این بسته به عزم امروز من و شماست، این بسته به معرفت امروز من و شماست.
خداى متعال براى اینکه دلها را به تحققوعدههاىآینده قرص کند، برخى از این وعدهها را در کوتاهمدت اجرا میکند. خداى متعال به مادر حضرت موسى وحى کرد: «فألقیه فى الیمّ». بعد فرمود: «انّا رادّوه الیک و جاعلوه من المرسلین».(4) دو تا وعده داد: بچه را در دریا بینداز - نگران نباش - هم به تو برمیگردانیم، هم او را به مقام نبوت و ارسال میرسانیم. آن نبوت هم همان نبوتى بود که سالهاى متمادى - شاید چند قرن - بنىاسرائیل در انتظارش بودند. بعد که حضرت موسى در قصر فرعونى به آغوش مادر برگشت، خداى متعال میفرماید: «فرددناه الى امّه کى تقرّ عینها و لا تحزن و لتعلم انّ وعد اللّه حقّ»؛(5) این وعدهى اوّلى را برایش تحقق دادیم، برگرداندیم تا بداند وعدهى خدا درست است؛ آن وعدهى دوم هم محقق خواهد شد.
خداى متعال با ملت ایران اینجورى رفتار کرده است؛ وعدههاى بسیارى را محقق کرده است، کارهاى بزرگى انجام گرفته است. جوانهاى عزیز! بدانید آن روز هیچ کس باور نمیکرد بشود نظام طاغوتىِ سلطنتى را تکان داد، چه برسد به این که انسان بخواهد آن را از بین ببرد. امروز شما مىبینید که نظام طاغوتى منفورترین نظامها در دنیاى اسلام است؛ از ایران که بکلى ازاله شد و - به قول معروف - به زبالهدانى تاریخ انداخته شد. آن روز اگر میگفتند که ممکن است ایران از زیر چنبرهى سلطهى آمریکا خارج شود، آنهائى که مسائل کشور را میدانستند، به طور قطع و یقین میگفتند چنین چیزى ممکن نیست. همهى امور کشور، همهى سیاستهاى کلان کشور در اختیار آمریکائىها بود؛ گاهى حتّى در جزئیات دخالت میکردند: چه کسى وزیر فلان وزارتخانه باشد، چه کسى نباشد؛ قیمت نفت این مقدار بالا برود یا نرود. با این تسلطى که آمریکائىها و در حاشیهى آمریکائىها بقیهى اراذل و اوباش جهانى بر کشور ما، بر ملت ما، بر منابع ما، بر آبروى ما داشتند، چه کسى باور میکرد که این از بین برود؟ امروز شما مىبینید در دنیا اگر یک ملت را بخواهند نام بیاورند که مستقل از سیاستهاى استکبارى آمریکا و امثال آمریکاست، اسم ایران را مىآورند. ملتهاى دیگر به ایران نگاه میکنند، هیجان پیدا میکنند از این ایستادگى، از این صراحت، از این شجاعت، از این استقامتى که ملت ایران به خرج دادند.